آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

بهار زندگی من

هَباله

هَباله...........هَباله...................هَباله هَباله...........هَباله...................هَباله هَباله...........هَباله...................هَباله   این شعری است که آوینا جدیدا سروده و با استفاده از استعداد موسیقیایی خودش اونو به صورت آهنگین میخونه.     دیروز ازش پرسیدم: آوینا هَباله یعنی چی؟ آوینا جواب داد، هَباله     اونقدر با قاطعیت جواب داد که انگار یکی از بدیهیات زندگی است و خلاصه من دیگه روم نشد دوباره ازش بپرسم. شما اگه می دونید به منم بگید.   ...
14 دی 1392

فرشته های بی بال در خانه ی ما

آوینا یاد گرفته دستاشو بالا ببره و دعا کنه. بعضی وقتها ازش میخوام برام دعا کنه. وقتی دستاشو برای دعا بالا میبره و زیر لبی یک چیزایی میگه تمام وجودم از عشق لبریز میشه، اصلا انگار وجود خدا و لطفشو از نزدیک احساس میکنم . احساس وصف نشدنی و عجیبیه. این فسقلی ها واقعا فرشته هستن.   ...
10 دی 1392

پازل فومی

هدیه ی جدید آوینا، که از توی چمدون بابا شهرام در اومده.   من فکر می کردم برای سن آوینا مناسب نیست. ولی با کمال تعجب دیدم با توجه به رنگ هاش می تونه شکل ها رو بسازه. ولی چون حالت فومی داره یک کم براش سخته تا دقیقا سر جاش قرار بده.   ...
10 دی 1392

بازم عینک

دیروز غرق در مطالعه بودم که آوینا خیلی بی مقدمه ولی کاملا محترمانه عینکم رو از چشمم برداشت و روی دِراور گذاشت و گفت: مامان..... عینی..... بالا (یعنی مامان من ترجیح میدم عینکت روی دراور باشه. من داشتم خودمو از غرق مطالعه در می آوردم تا واکنش مناسبی نشون بدم که آوینا عینک خودشو آورد گذاشت روی چشمم و گفت: مامان..... این عینی.....   البته من بهش حق میدم. عینک آوینا خیلی قشنگ تره. احتمالا دفعه بعد یک فریم گل منگولی با سلیقه آوینا انتخاب می کنم. ...
7 دی 1392

خراب کاری

از مامان روایت است: زمانیکه توی آشپزخونه مشغول ظرف شستن بودم  آوینا به کمک یک عدد چهارپایه دستشو به بالای کابینت رسوند و قابلمه ای که توش شیر بود رو روی خودش خالی کرد.   پ.ن: حیف که نبودم از ابعاد این فاجعه عکس بگیرم. شما خودتون یک عدد آوینا و آشپزخونه ی شیری رو تصور کنید.
5 دی 1392

عشق نارنگی

آوینا به تازگی یاد گرفته، نارنگی پوست بگیره.     اوایل دستشو آنقدر فشار میداد که نارنگی تبدیل به یک چیز لهیده و غیر قابل خوردن میشد. اما الان خیلی شیک و تمیز نارنگی پوست میگیره. خلاصه الان همه چیز خوب شده غیر از اینکه من نمی دونم چجوری باید بهش یاد بدم که همه ی نارنگی های ظرف میوه رو نباید پوست گرفت!   ...
5 دی 1392